تویچ، در همکاری با آمازون ادز، یک ویژگی نوآورانه به نام “گلیچ” را در فورتنایت راهاندازی کرده است. این ابتکار که توسط خالق بازی مشهور الکس سرپیان و تیم او در Look North World هدایت میشود، به دنبال بافتن تجربیات برندی متناسب به طور مستقیم در بافت گیمپلی است.
گلیچ به عنوان یک پلتفرم منحصر به فرد برای تبلیغکنندگان عمل میکند و به آنها فرصتی میدهد تا محیطهای تعاملی و غوطهورکنندهای طراحی کنند که بازیکنان را درگیر کند. برندهای بزرگ مانند دومینو و پلتون هماکنون به این طرح پیوستهاند و تجربیات سفارشیای را ایجاد کردهاند که نه تنها محصولات خود را ترویج میدهند بلکه هیجان بازی را نیز افزایش میدهند.
این توسعه بخشی از چشمانداز وسیعتری است که تویچ به دنبال آن است تا ارتباطات اجتماعی را عمیقتر کرده و روشهای تعامل برند را متنوعتر کند. با ترکیب بینقص عناصر برند در فورتنایت، هدف این است که فضایی تبلیغاتی نرم و در عین حال مؤثر ایجاد شود که برای هر دو طرف، گیمرها و تبلیغکنندگان، جذاب باشد.
علاوه بر این، این ابتکار از تأثیر استریمرهای مشهور تویچ بهرهبرداری میکند که انتظار میرود “گلیچ” را به نمایش بگذارند و در مورد آن صحبت کنند، که به ایجاد تعامل بیشتر در میان جامعه گیمرها کمک میکند. این استراتژی نه تنها باعث افزایش دیده شدن برند میشود، بلکه تجربه کلی گیمپلی را برای بازیکنان غنیتر میکند و هر جلسه را جدید و جذاب میسازد. با “گلیچ”، مرزهای بین سرگرمی و بازاریابی همچنان محو میشود و آیندهای هیجانانگیز برای گیمرها و برندها را نوید میدهد.
واقعیتهای مرتبط با “گلیچ” در فورتنایت:
1. رشد تبلیغات درون بازی: استفاده از تبلیغات درون بازی در صنعت بازی به طور قابل توجهی در حال رشد است. با تبدیل شدن بازی به یک شکل سرگرمی اصلی، برندها به طور فزایندهای به دنبال ادغام محصولات خود در تجربیات بازی هستند.
2. تعامل بازیکن: گنجاندن تبلیغات تعاملی میتواند به تعامل بالاتر بازیکنان منجر شود. تحقیقات نشان دادهاند که تجربیات برند غوطهورکننده میتواند در مقایسه با تبلیغات سنتی، به یادماندنیتر باشد.
3. تأثیر بر جامعه: ادغام برندها در گیمپلی میتواند بر دینامیکهای اجتماعی تأثیر بگذارد، زیرا بازیکنان ممکن است بر اساس نحوه درک برندها در محیط بازی، احساس متفاوتی نسبت به برندها داشته باشند.
4. ظهور شراکتهای برند: “گلیچ” بخشی از یک روند گستردهتر است که در آن توسعهدهندگان بازی با برندها همکاری میکنند نه تنها برای تبلیغات مستقیم بلکه همچنین برای ایجاد تجربیات مشترک برندی که میتواند روایت بازی را تقویت کند.
سؤالات و پاسخهای کلیدی:
– س: بازیکنان در مورد تبلیغات درون بازی چه احساسی دارند؟
پاسخ: واکنشهای بازیکنان به تبلیغات درون بازی میتواند متفاوت باشد؛ برخی از ادغام نوآورانه برندها قدردانی میکنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است آن را دخالتجویانه بیابند، که اهمیت نحوه پیادهسازی تبلیغات را نشان میدهد.
– س: تأثیرات احتمالی “گلیچ” بر اقتصاد فورتنایت چیست؟
پاسخ: معرفی تجربیات برند ممکن است منابع درآمد جدیدی برای هر دو شرکت Epic Games و تویچ ایجاد کند و همچنین به برندها فرصتی منحصر به فرد برای دسترسی به یک مخاطب هدفمند بدهد.
– س: آیا نگرانیهای اخلاقی در مورد تبلیغات در بازیهای ویدئویی وجود دارد؟
پاسخ: بله، ادغام تبلیغات سوالاتی راجع به فریب مصرفکنندگان، به ویژه در بازیهای محبوب در میان گروههای سنی جوانتر، مطرح میکند و بحثهایی را در مورد شفافیت و شیوههای بازاریابی اخلاقی برمیانگیزد.
چالشها و جنجالهای کلیدی:
1. تعادل بین گیمپلی و تبلیغات: دستیابی به یک ادغام بینقص از تبلیغات بدون به خطر انداختن تجربه گیمپلی، یک چالش مهم است. تبلیغات ضعیف اجرا شده میتواند به نارضایتی بازیکن منجر شود.
2. احتمال بازخورد منفی: اگر بازیکنان تبلیغات را مزاحم یا مخل احساس کنند، میتواند به بازخورد منفی و از دست دادن اعتماد به هردو، بازی و برندهای درگیر منجر شود.
3. نگرانیهای حریم خصوصی داده: با افزایش تبلیغات هدفمند، نگرانیهایی در مورد حریم خصوصی داده و نحوه جمعآوری و استفاده از دادههای کاربر برای شخصیسازی تبلیغات ممکن است به وجود آید.
مزایا:
– تعامل بهتر: بازیکنان ممکن است تجربیات برند غوطهورکننده را سرگرمکنندهتر و جذابتر بیابند.
– مدلهای درآمد جدید: “گلیچ” میتواند از طریق محتوای اسپانسرشده منابع درآمد جدیدی ایجاد کند و به نفع هر دو، تویچ و توسعهدهندگان بازی باشد.
– بازاریابی نوآورانه: برندها میتوانند از داستانسرایی خلاقانه درون بازیها بهرهبرداری کنند و محصولات خود را به بخشی از تجربه بازیکن تبدیل کنند تا صرفاً تبلیغات.
معایب:
– خطر بیاعتنایی به بازیکنان: اگر تبلیغات بد دریافت شوند، ممکن است بیاعتنایی به بنیاد بازیکنان منجر شود.
– حواسپرتی از گیمپلی: برخی بازیکنان ممکن است احساس کنند که تبلیغات از تجربه کلی بازی کاسته است.
– نگرانیهای اخلاقی: نظارت مداوم بر نحوه احساس مردم نسبت به تبلیغات میتواند به جنجالهایی در مورد بازاریابی اخلاقی در بازیها منجر شود.
لینکهای مرتبط:
– Epic Games
– Twitch