در حوزهی بازیهای استراتژیک، فعل “نقاشی نقشه” شهرت بدی کسب کرده است. این عمل اغلب با گیمپلی خستهکننده در ارتباط است که در آن بازیکنان تنها محدود به گسترش قلمروهای خود از طریق نیروهای وحشیانه هستند. با این حال، زمانی که بهصورت صحیح اجرا میشود، نقاشی نقشه میتواند تجربهای هیجانانگیز ایجاد کند که عمق و هیجان را به بازیها مانند Civilization، Dawn of War: Dark Crusade، و مجموعه بازیهای Total War افزوده است.
یکی از بازیهایی که هنر انحصاری فتح نقشه را دارد، Total War: Warhammer است. آن چیزی که این بازی از دیگران متمایز میکند، رویکرد منحصربهفرد هر ارتش برای گسترش تأثیراتش است. برداریم مثلا از گروه Norse، یک گروه از ویکینگها و گرگهای مرعوبکننده. فتح آنها شامل ترک فرق رقیب از طریق درگیریهای مستقیم است، و توحید سرزمینهای Norsca زیر یک پرچم. با اینحال، هنگام موردحمله قرارگیری به Old World، آنها تنها به استوانههای ساحلی اهمیت میدهند و بقیه را به خاطر الهههای تاریک خود میسوزانند. این به مرور زمان بدلیل تبدیل نقشه به رنگ زغال، یادآوری پیروزیهایشان است.
برخلاف نقاشی یک خانه واقعی، نقاشی یک نقشه دنیا، یک تلاش جذاب است. بهجای رخداد با مشکلات روزمره مانند پایچهای دربها، بازیکنان با قبایل رقیب، دزدان دریای وامپیر، و عناصر تخیلی دیگر روبرو میشوند. تماشای تغییرات قارهها در طول صدها نوبت، شاید همان اندازه عمق استراتژیکی را که پیشرفتهای دیگری ارائه میدهد، ایجاد نکند، اما احساس اتمام مشابه حل پازل را برمیانگیزد. این یک نمایش دستپذیری از تأثیر بازیکن بر دنیای بازی است، لحظهای ارضایی که با واژههای “بله، من آن را دستیافتهام” همراه است.
لینکهای پیشنهادی مرتبط:
– وبسایت رسمی Civilization
– وبسایت رسمی Total War